معنی مجازاً زیباروی

حل جدول

مجازاً زیباروی

مه‌جبین


زیباروی

خوش روی، خوب روی

مهجبین

وجیه

گلرخ

وسام

گلرخ، مهوش، وسام


زن زیباروی

هیفا، حمیرا

پری


زیباروی عشایری

ایل ماه


زیباروی سعادتمند

فریماه

لغت نامه دهخدا

مجازاً

مجازاً. [م َ زَن ْ] (ع ق) بطور مجاز و بطور کنایه و استعاره. (ناظم الاطباء). از روی مجاز. مقابل حقیقهً. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). به مجاز. برمجاز. و رجوع به مجاز شود.

فرهنگ پهلوی

زیباروی

از نام های برگزیده

واژه پیشنهادی

زیباروی

پری چهره

ملایک صورت

معادل ابجد

مجازاً زیباروی

288

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری