معنی مجازاً زیباروی
حل جدول
مهجبین
زیباروی
خوش روی، خوب روی
مهجبین
وجیه
گلرخ
وسام
گلرخ، مهوش، وسام
زن زیباروی
هیفا، حمیرا
پری
زیباروی عشایری
ایل ماه
زیباروی سعادتمند
فریماه
لغت نامه دهخدا
مجازاً. [م َ زَن ْ] (ع ق) بطور مجاز و بطور کنایه و استعاره. (ناظم الاطباء). از روی مجاز. مقابل حقیقهً. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). به مجاز. برمجاز. و رجوع به مجاز شود.
فرهنگ پهلوی
از نام های برگزیده
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
288